دوشنبه ۳ اردیبهشت ۱۳۸۶ - ۰۷:۳۳
۰ نفر

حسین حسین‌نژاد قندی : سالهاست از سوی آموزش و پرورش، دوم تا نهم اردیبهشت ماه، به عنوان هفته هدایت تحصیلی و شغلی دانش‌آموزان نامگذاری شده است.

در این هفته، در مدرسه‌های راهنمایی تحصیلی و دبیرستان‌های کشور، با اجرای برنامه‌های ویژه‌ای سعی می‌شود دانش‌آموزان را با شغل‌های گوناگون موجود در جامعه و نیز رشته‌های دبیرستانی، هنرستانی و دانشگاهی آشنا سازند.

 باید اذعان کرد یکی از معضلات نظام تعلیم و تربیت ما چه در نظام آموزشی گذشته و چه در نظام جدید عدم دقت و توجه کافی در انتخاب رشته تحصیلی است که بدون هیچ‌گونه توجهی به علاقه و استعداد واقعی دانش‌آموزان صورت می‌گیرد که از ارمغان حاصل از آن می‌توان ترک تحصیل و یا افت تحصیلی را نام برد که گاهی حتی به انصراف از تحصیل در رشته خاصی در دانشگاه منتهی می‌شود.

 شاید یکی از علل تغییر نظام آموزشی قدیم به جدید وضعیت غلط هدایت تحصیلی بود، از این رو، در نظام جدید، دوره ابتدایی به 5 سال کاهش یافت و دانش‌آموزان پس از پایان این دوره وارد دوره راهنمایی تحصیلی شدند که در کادر آموزشی مدارس این مقطع تحصیلی، مشاورانی پیش‌بینی شده بودند که با توجه به علایق و استعداد دانش‌آموزان آنها را به یکی از رشته‌های ریاضی- فیزیک، علوم تجربی، علوم انسانی و هنرستان هدایت می‌کردند که باز در این هدایت بیشتر توجه به نمرات کسب شده در دروس مربوطه صورت می‌گرفت و علاقه دانش‌آموزان را به صورت منطقی مدنظر قرار نمی‌دادند و کمتر دانش‌آموزی بود که با کسب نمرات رشته‌های ریاضی- فیزیک و علوم تجربی وارد رشته علوم انسانی شود.

 نسبت تعداد مشاور به تعداد دانش‌آموزان فرصت نظارت و مطالعه دقیق وضعیت تحصیلی دانش‌آموزان را از مشاورین سلب می‌کرد، از این رو دانش‌آموز با ورود به دبیرستان پس از 4 سال در رشته مربوطه موفق به اخذ دیپلم می‌گردید.

از سال 1375 به منظور کاهش سیل جمعیت دانش‌آموزی به سمت کنکور دوره دبیرستان به 3 سال کاهش و در پایان دوره سه ساله دانش‌آموزان پس از اخذ دیپلم می‌بایستی در کنکور پیش‌دانشگاهی بر اساس معدل شرکت می‌کردند و در صورت موفقیت وارد دوره پیش‌دانشگاهی می‌شدند که این طرح نیز پس از مدت بسیار کوتاهی توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی رد شد و در نتیجه کلیه دانش‌آموزان بدون استثناء وارد این دوره گردیدند.

در نظام جدید نیز تعیین رشته از سال سوم راهنمایی به پایان سال اول متوسطه انتقال پیدا کرد که مشاور یا معلم راهنمایی جهت هدایت تحصیلی وجود نداشت، در نتیجه دانش‌آموزان تحت تأثیر و القائات دوستان و یا آشنایان و در بیشتر موارد تحت فشار پدر و مادر اقدام به انتخاب رشته می‌کردند و والدین تأکید داشتند رشته‌ای انتخاب شود که به پزشکی و یا مهندسی ختم شود و به این ترتیب ملاحظه می‌شود که در انتخاب رشته در اکثر موارد توجهی به استعداد و علاقه دانش‌آموز نشده است و من در اینجا به یاد معلمان کشور سوئد می‌افتم که در دیدار با ما می‌گفتند ما در طول دوران ابتدایی کلیه وسایل و امکانات آموزشی را بدون توجه به علاقه دانش‌آموزان در اختیار همگی آنها قرار می‌دهیم و نقش معلم در اینجا بسیار تعیین‌کننده خواهد بود.

زیرا معلم باید فرد فرد دانش‌آموزان را در طول دوران تحصیل زیر نظر داشته باشد تا ببیند هر دانش‌آموز به کدام‌یک از وسایل آموزشی که در اختیارش قرار گرفته، علاقه نشان می‌دهد و وظیفه دیگر معلم شناسایی استعدادهای فرد فرد دانش‌آموزان است، از این رو دانش‌آموز قبل از ورود به دانشگاه، دقیقاً علایق و استعدادهایش شناسایی شده و به این ترتیب در مسیری قرار می‌گیرد که استعدادهایش شکوفا شود.

 در نظام آموزشی ما وضعیت دانش‌آموز پس از 12 سال تحصیل در دوره‌های ابتدایی، راهنمایی، متوسطه و پیش‌دانشگاهی از نظر علاقه و استعداد مبهم است و اجازه انتخاب 100 رشته در کنکور، بیانگر این واقعیت تلخ است.

کد خبر 20267

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز